یادداشت | صادق آل محمد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تاریخ اهل بیت علیهم السلام پر است از فراز و نشیب هایی که هم امید داشت و هم اندوه. نور امیدی که در دل ها تابیده می شد اما با کوتاهی عده ای، کار خراب شد و هدف غایی که اهل بیت علیهم السلام پیگیری می کردند، یعنی استقرار حکومت عدل الهی، به تاخیر می افتاد تا آنجا که امر ظهور به روز نامشخصی تبدیل شد که فقط خداوند از آن آگاه است.
این نوشتار درباره امام مظلومی است که قرار بود قائم آل محمد علیه و آله السلام باشد و قیام علیه حکومت جور و تشکیل حکومت عدل علوی را رقم بزند. اگر نبود کوتاهی یاران و اگر بود، دغدغه مندی و عمل به هنگام محبین و مریدان ایشان، شاید دیگر امروز شاهد غیبت امام عصر علیه السلام نبودیم.
امام جعفر بن محمد الصادق علیهما السلام همان امام بزرگواری است که در کلام پدر بزرگوارشان مصداق آیه شریفه « و نرید ان من علی الذین استضعفوا فی الارض...» بودند و پرچمدار قیامی که زمین را از عدل و داد پر می کند اما صد حیف که اتفاق نیفتاد.
رهبرمعظم انقلاب در کتاب انسان 250 ساله در این باره به زیبایی توضیح می دهند که وقتی امام باقر (علیه السلام) از دنیا میرود، بر اثر فعالیتهای بسیاری که در طول این مدت خودِ امام باقر (علیه السلام) و امام سجاد (علیه السلام) انجام داده بودند، اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر بسیار تغییر کرد. در دو کلمه بگویم، که آنوقت جزء اسرار بود، همان اسراری است که شنیدید.
آن اسراری که آنروز اگر منتشر میکردند، لعنت خدا بر آن منتشرکننده بود، همینهایی است که من میخواهم افشا کنم، که منتها امروز دیگر افشایش اشکالی ندارد، بلکه واجب است که مردم بدانند که امام چه کار میخواسته بکند.
نقشه امام صادق (علیه السلام) این بود که بعد از رحلت امام باقر (علیه السلام) کارها را جمعوجور کند، یک قیام علنی به راه بیاندازد و حکومت بنیامیه را، که هر روزی یک دولتی عوض میشد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنیامیه بود، واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه مناطق مسلماننشین که در همه این مناطق شبکه حزبی امام صادق (علیه السلام) – یعنی شیعه- همهجا گسترده بود، از همه آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر را به راه بیاندازد؛ این نقشه امام صادق (علیه السلام) بود.
از این رو وقتی که در خدمت امام باقر (علیه السلام) در روزهای آخر عمرشان صحبت میشود و سؤال میشود که «قائم آل محمد» کیست، حضرت یک نگاهی میکنند به امام صادق (علیه السلام) میگویند که گویا میبینم که قائم آل محمد این است. البته میدانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولیّ عصر (عج) نیست. حضرت ولیّ عصر (عج) قائم نهایی آل محمد است، اما همه کسانی که از آل محمد در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی ظاهری به دست آورده باشند، چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند.
این روایاتی که میگوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را میکند، این کارها را میکند، این رفاه را ایجاد میکند، این عدل را میگستراند، منظور حضرت ولیّ عصر نبود آن روز؛ منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.
امام صادق (علیه السلام) قرار بود که قائم آل محمد در آن روز باشد. در یک چنین وضعیتی امام صادق (علیه السلام) به امامت رسیده.
این قضایا در زوایای دیگری در زندگی امام صادق علیه السلا مشهود است مانند سخنرانی کوبنده و حماسی امام در موسم حج در عرفات پیرامون امامت و معرفی خود که صریحا و رسما اعلام کردند که ای مردم امروز امام حاکم و به حق جعفر بن محمد است و نه ابی جعفر منصور! .
امام در این بیان، استدلالات قوی ذکر می کردند که خوانندگان محترم می توانند به برای فهم بهتر به متن روایت مراجعه کنند.
همه این ها نشان از حرکت بزرگی داشت که اگر صاحبان سر آنها را فاش نمی کردند قطعا تاریخ به گونه ای دیگر رقم می خورد. نمونه اش روایت زیر است که : شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق علیهالسلام رسید، سلام کرد و نشست. گفت یابن رسول الله شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمیکنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟
در صورتی که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید؟ حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکرد تا تنور را روشن کنند؛ وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی کرد و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و گفت: یابن رسول الله مرا با آتش سوزان، از من درگذر ... حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به نام «هارون مکی» وارد شد در حالیکه یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام کرد. امام(ع) جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ...
هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد.
امام علیهالسلام شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او می پرسید؛ سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن. مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیهالسلام از مرد خراسانی سئوال کرد: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا می شود؟ مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک نفر هم نیست.
امام علیهالسلام فرمود: ما در زمانی که پنج نفر یاور این چنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
اگر محبین و مریدان امام، قاطعانه در کنار تصمیمات امام می ایستادند، شاید هیچ وقت طعم تلخ غیبت را نمی چشیدیم.
امروز هم کارزار زمان ما، کم از زمان امام صادق علیه السلام ندارد. پشتیبانی از نائب امام حاضر و کار کردن برای تعجیل در ظهورش وظیفه تک تک محبین و ارادتمندان و شیعیان ایشان است که به زودی پرچم هدایت ایشان را خواهیم دید ان شاءالله./829/ز۵۰۴/س